یادداشت: من از این پرسپولیس ناامید نیستم!
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۷۴۲۱۲
به گزارش "ورزش سه"، این روزها برای هواداران عمدتا دهه هشتادی پرسپولیس شاید کمی عجیب باشد اما قدیمیترها روزهای به مراتب ناامیدکنندهتری را پشت سرگذاشتهاند، از این رو با آن "پیشینه گرانقدر" میدانند تغییرات میان فصلی چه بلای خانمانسوزی است.در اینکه تصمیمات فنی وغیرفنی "یحیی گلمحمدی" همانند دیگر مسائل فوتبالی و غیرفوتبالی، در خلق این روزهای تلخ، بسیار موثر بوده، هیچ حرفی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تصمیم قهر و فسخ قرارداد به زعم یحیی رفتاری فداکارانه بود برای وصول مطالبات. اما یحیی میداند که اگر نیمکت پرسپولیس را از دست بدهد، بزرگترین ثروت ممکن را از کف داده. شاید بهتر باشد دفعه بعد محاسبه کند چه کارتی را برای چه کاری قمار می کند.
این 4 نفر را از یاد نبرید
واقعبین باشیم. چهار مصدومیت، نقش انکار نشدنی در سقوط موقت قرمزها داشت؛ از دست دادن مطمئنترین و بهترین مدافع یک دهه اخیرفوتبال ایران یعنی مرتضی پورعلی گنجی به علت مصدومیت رباط صلیبی.
تکرار همین اتفاق نادر برای بهترین خرید فصل. بدون شک اگر یاسین سلمانی امروز سالم بود، یحیی مواجه بهتری با افت عجیب سعید صادقی داشت. اما حالا اوست و نیمکت خالی از جانشین خوب. مهدی ترابی و وحید امیری هر دو قربانی بازی با النصر شدند. ترابی اگرچه خودش را رسانده اما طبیعتا با ستاره ابتدای سال 1402، چند سال نوری فاصله دارد. سپس برسیم به مهمترین مهره پرسپولیس در حرکات هجومی. وحید امیری همان تک مهرهای است که همه تفاوتها را یک تنه رقم میزند. پارسال چنین روزهایی بود که با کارگردانی امیری، پرسپولیس درهمین ورزشگاه با نتیجه پرگل از سد سپاهان در جام حذفی گذشت.
مگر چند بازیکن بزرگ و هماندازه وحید امیری جذب شدند که به راحتی با مصدومیت و نبودنش بشود کنار آمد و گفت بالاخره تقدیر است. نه وقتی شما نتوانی بازیکنی در حد و اندازههای وحید برای روزهای اینچنینی پیدا کنی، آن گاه مصدومیت او دیگر تقدیر نیست، عذابی است که تنها زمانش دست شما نیست و حالا این بلا تمام قد نازل شده است.
یحیی به اندازه خودش مقصر است اما باور کنید از دست دادن این مهرهها، تاثیر فراوانی در افت پرسپولیس دارد. بازی با فولاد در همین لیگ را در اهواز به یاد بیاورید. از معدود روزهایی بود که پرسپولیس ترکیب کاملش را در دست داشت. ببینید چطور در گرمای اهواز 90 دقیقه تیم برتر از همه لحاظ بود و دو بر صفر حریف را شکست داد. اگر آن مصدومیتها و بدبیاریها نبود مسلما این نتایج را امروز شاهد نبودیم.
تابستانی که سوخت
بیست اسفند 1401 پرسپولیس به سپاهان در آزادی باخت و بعد از آن کمتر کسی امید به قهرمانی سرخها داشت. بله آنها یک بار پیشتر در وضعیتی به مراتب بدتر سقوط را در آغوش کشیدند اما ناباورانه با آغاز سال 1402 آنقدر سریالی بردند و بردند که عوض یک جام سه کاپ را صید کردند. شاید یکی از مهمترین تغییراتی که یحیی در تیمش به وجود آورد، اعتماد به سروش رفیعی به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی بود و همچنین بازی دادن به عیسی آلکثیر که کلا نوع حملات پرسپولیس را تغییر داد. اما قرمزها در تابستان 1402 که مغرور از کسب همه جامهای ممکن بودند، نه تنها خط حمله خود را تقویت نکردند که صرفا به خاطرمسائل مالی، عیسی را هم به نیمکت سپاهان باختند. تنها شهاب زاهدی جذب شد و خبری از تمام کننده تمام عیار خارجی نبود.
یحیی انتظار خرید چند میلیون یورویی داشت.
او سراغ گزینههای دست کم، هم قیمت بلانکو نرفت تا عاقبت با سوختن زمان، مدیریت در آخرین ساعات نقل و انتقالات، نبیل باهویی را برای توجیه عدم انفعالش، جذب کرد. تیم مدعی بدون خرید بزرگ در خط حمله بدون شک به مشکل میخورد. درست کمی آنسوتر در اصفهان، مدیریت سپاهان آنقدر مهاجم برای مورایس خرید که حتی امروز آنها نیازی به عیسی و کاوه رضایی پیدا نکردند.
اینکه سپاهان دقیقا چه مقدار برای اسدی هزینه کرد اهمیتی ندارد، مهم این است که این بازیکن یک فصل بازیکن پرسپولیس بود و کادرفنی هرگز تلاش نکرد از قابلیتهای او در خط حمله بهره ببرد. یحیی این روزها به وقت نیاز گولسیانی را در اواخر بازیها به خط حمله میبرد اما در مورد اسدی چنین ریسکی انجام نشد. شاید هم اگر خمس در تراکتور پی به این قابلیت نمیبرد اسدی کماکان یک هافبک دفاعی بود که بعضا گل هم میزد. اما خمس این قابلیت را کشف کرد و مورایس او را در بهترین زمان ممکن گرفت.
مگر فرق پرسپولیس و سپاهان چند گل است؟
سپاهان شانسهای گلزنیاش را به مهارت بیرو باخت اما رضا اسدی کار را با یک شوت برای آنها درآورد. جستجو کنید و ببینید بیرو در این چند ساله چند گل از راه دور از سپاهان خورده است. این نه اولیاش بود و نه حتی دومی و سومی. با یک جستجو خواهید دید که خوردن گل از راه دور آن هم از سپاهان به هیچ عنوان برای بیرانوند تازگی ندارد. البته او در صحنههای دیگر ستاره تیمش بود و طبیعتا نمیشود فقط منتظر درخشش گلر باقی ماند. پرسپولیس تابستان را باخت وعوض خرید مهرههای جدید، سقف خواستههایش را به حفظ بازیکنان قبلی تقلیل داد.
اگر عوض شهاب زاهدی یک گلزن تمام عیار در اختیار پرسپولیس بود شاید عوض آن شوت عجیب، قرمزها به گل می رسیدند و پس از آن گل همه روند بازی تغییر می کرد. اما نداشتن مهاجم قاتل به بدترین شکل ممکن خودش را به یحیی و هواداران نشان داد.
آن بازی جای از دست دادن آن تک موقعیتهای عالی نبود. یا اواخر بازی، محمد عمری عوض یک پاس ساده زمینی برای بازیکنان پر تعداد درون 18 قدم حریف، ناباورانه توپ را بلند و رد دست نیازمند سانتر کرد. همین جزئیات کوچک، تفاوتهای بزرگ را رقم میزند. وقتی تیمت را تدافعی به میدان میفرستی باید مهاجی داشته باشی که موقعیت 30 درصدی را برایت گل کند نه افرادی که موقعیتهای بالای گلزنی را با بیتجربگی هرچه تمامتر هدر دهند. میدانیم که یحیی این را بهتر از همه ما میداند اما خب کار با انفعال در تابستان به اینجا کشید.
21 بازی باقی مانده و وقت ناامیدی نیست
این نهمین بازی سرخها در لیگ جاری بود.یعنی هنوز بیش از نیمی از راه باقی مانده به عبارتی شش هفته به پایان نیمفصل. فاصله با صدر هم آنچنان نیست که عنوان شود همه چیز تمام شده است. بدون شک مسیر بسیار طولانی و روزهای غیرقابل پیشبینی متعددی باقی مانده و بدترین اتفاق ممکن برای هواداران پرسپولیس، رسیدن به ناامیدی است. یا خواسته بی منطق و عجیب تغییر کادرفنی.
در چهار فصل سپری شده، یحیی و کادرش بارها ثابت کردند، هنر بازگشت را بهتر از هر تیم دیگری میدانند. هنوز پنجره زمستانی باقی مانده و برخلاف تابستان که کادرمدیریتی هیچ فشاری را روی دوشش برای تقویت تیم قهرمان احساس نمی کرد حالا وضعیت کاملا متفاوت است. شاید در بهترین حالت یاسین سلمانی و پورعلیگنجی به انتهای لیگ جاری برسند، اما این دوای درد قرمزها نیست.آنها باید درهمین زمستان دست کم دو مهره خوب هجومی جذب کنند.البته موضوعاتی مثل سقف قراراداد و پربودن لیست وجود دارد اما مشکلی نیست که قابل حل نباشد.
بدون تردید با برگشت وحید امیری و روی ریل آمدن مهدی ترابی و سعید صادقی، وضعیت قرمزها متفاوت خواهد شد. اما این نباید سقف خواسته هواداران باشد. آنها حق دارند از کادر مدیریتی انتظار تحول داشته باشند.سقف قرارداد و بسته بودن لیست، دلیلی برای انفعال نیست همانطور که استقلال و سپاهان با هر ترفندی این دیوار دفاعی را رد کردند، مدیریت پرسپولیس مجبور است چنین کند. اگر هم حقیقتا آنها چنین توانی ندارند، میبایست با یک استعفا راه را برای گروه تازهنفستر باز کنند. خاصیت سر کنندگی آن دو جام که بهار 1402 کسب شد مسلما امروز از بین رفته است.
قرار نیست هوادار پرسپولیس به خاطر اینکه تیمش فصل قبل قهرمان شده، خواستههایش را به کف برساند و بگوید همین است که است. بیش از شصت و پنج درصد بازیهای لیگ لیگ باقی مانده. زمان ناامیدی نیست. از کادر فنی تا مدیریتی و حتی هواداران فرصت جبران دارند. کادر فنی با آزمودن روشهای دیگر در هنگان بن بست. تیم مدیریتی با تزریق بودجه یا نهایت یک استعفای دسته جمعی و مهمتر ازهمه، جبهه هواداران با دورکردن نا امیدی و اعتماد مجدد به مجموعهای که به اندازه کافی برای آنها جام و برد آورده است.
هواداران حق ناراحتی دارند. حق انتقاد از رضا درویش و یحیی گلمحمدی را دارند حتی حق دارند از رسانههای نزدیک به باشگاه گله کنند که چرا به اندازه کافی در روزهای مورد نیاز، به این تیم برای تقویت، فشار نیاوردید، اما آنچه دست آخر به عنوان بهترین راهکار باقی میماند، حمایت تمام قد از این کادرفنی و بازیکنان است.
شالوده تیم قهرمان در چنین روزهایی نباید بلرزد، به وقت برد و پیروزی حمایت کردن هنر نیست. حالا که اوضاع بر وقف مراد نیست باید محکم از سرمربی و ایدههایش دفاع کرد. 3 جام لیگ برتر در 4 فصل گذشته مبنای علمی این ادعاست پس اعتماد کنید. این تیم بهتر از هر مجموعهای در ایران، راه بازگشت به صدر و جام را بلد است. انتقاد حق همه شماست اما ناامیدی آخرین انتخابتان.
مهدی طاهرخانی
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: وحید امیری باقی مانده خط حمله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۷۴۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگرانی از کاهش سطح دینداری و افزایش بی اعتمادی در جامعه در یادداشت عباس عبدی
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در آبان ماه گذشته انجام و اتفاقا زیرنظر و با مدیریت کلان نیروهای طرفدار وضع موجود اجرا شد، نشان میدهد که گرایش به دینداری به عنوان مهمترین هدف رسمی حکومت در همه زمینهها، با افول و تغییری کیفی و کمی نسبت به گذشته روبهرو شده است. حجاب فقط یکی از نمودهای آشکار آن است.
تقلیل جایگاه نهاد دین نزد مردم و نیز تمسک به مناسک سطحی و بیارتباط با دین و تقویت و رشد خرافههای دینی به جای حقیقت دین، آشکارتر از آن است که قابل انکار باشد.
در واقع این فرآیند از متولدین دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ در حال سرایت به نسلهای قبل نیز هست. نه اخلاقیات، نه معنویات، نه عبادات و نه نهاد مرجعیت دین، هیچ کدام در جایگاه گذشته قرار ندارند، سهل است که به شدت افول کردهاند و با وضعیت موجود قابل احیا نیز نیستند.
درباره عدالت و رفع تبعیض و فقدان فساد چه چیز جدیدی میتوان گفت که تاکنون گفته نشده باشد؟ استقلال قضایی و بیطرفی کیفری رکن رکین عدالت است که در فقه و سیاستهای اسلامی تاکید شده است و بازتاب وجود این ویژگی را در هر جامعهای میتوان در نبود فساد و رواج شفافیت و پاسخگویی و حاکمیت قانون دید که متاسفانه هیچ کدام آنها در جامعه ما در سطحی نیستند که رضایت خاطر مردم را فراهم کند.
نمونههای فسادی که در ماههای گذشته دیده شده است، مو را بر تن شنونده سیخ میکند. مساله 3.7 میلیارد دلار چای دبش که به نظر میرسد از دستور کار اطلاعرسانی رسمی خارج شده، نشاندهنده عمق فاجعه است. مسالهای که پیرامون آقای صدیقی پیش آمده و هیچ اطلاعرسانی رسمی و نیز بدون ابهامی، درباره موارد گوناگون آن نمیشود و مشمول برخورد مومنانه شده؛ هر دو مورد ابعاد جدیدی را در اینگونه مسائل آشکار کرده است که در گذشته به تصور افراد هم در نمیآمد.
شنیدههای فراوانی از این نوع فسادها وجود دارد که به علت عدم شفافیت و فقدان پاسخگویی دادههای جزیی آن به آگاهی عمومی نمیرسد.
کجاست آن آرمانهای عمومی سال ۱۳۵۷ که عدالت علی را آرزو میکرد و نهجالبلاغه معیار عملکردهای رسمی بود؟ وضع کنونی جامعه با آن آرمانها فرسنگها فاصله دارد. شاید همه امیدها به مهمترین نقطه قوت جامعه و انقلاب ایران، یعنی مشارکت عمومی ختم شود که آن نیز در جریان سه انتخابات اخیر زایل شد و تصور نمیرود که بدون تحولی جدی در سیاستهای داخلی، این ویژگی نیز قابل بازسازی و احیا باشد.
در نتیجه با وضعیتی هستیم که همه به آن اعتراض دارند و ضمنا چشماندازی نیز پیش روی جامعه گشوده نمیشود. نهادهای اصلی جامعه شامل دولت، خانواده، اقتصاد، رسانه، آموزش و دین به شدت ناکارکرد و حتی کژکارکرد هستند. از میان نهادهای فوق به ترتیب دین، آموزش و رسانه در وضعیت بسیار ضعیفی قرار دارند. نهاد اقتصاد همچنان فعال و دارای پایههای قوی، ولی فاقد چشمانداز امیدبخش است. نمونه آن سرمایهگذاری و بهرهوری اقتصادی است.
این دو پایه رشد اقتصادی و رفاه هستند. هر دو عامل در جا زده و تکان جدی نمیخورند. نهاد خانواده بار کاستیهای نهادهای دیگر را به دوش نحیف خود میکشد. لطفا توجه کنید! اتفاقا یکی از علل پرهیز از شکلگیری این نهاد (ازدواج و فرزندآوری) همین سنگینی بار آن است. نهاد دولت نیز وضعیت دوگانهای دارد. از حیث سختافزاری و امنیت اعم از داخلی و خارجی کارکرد خود را کمابیش انجام میدهد، هر چند شواهدی از ضعف در این زمینه هم دیده میشود، ولی از حیث نرمافزاری، از جمله برنامهریزی توسعه، سیاستگذاری برای پیشرفت و رفاه و اجرای سیاستهای لازم برای آنها و فعال کردن نهادهای زیرمجموعه خود یا تحقق اهداف تعیین شده مثل سند چشمانداز در شرایط غیرکارکردی قرار دارد.
ادامه روند کنونی موجب ناپایداری بیشتر خواهد شد. این سیاستها عموما مبنی بر تخیلات و فشار و تقابل با جامعه است. شاید بتوان با تسلط سختافزاری و توسل به زور مردم و زنان را مجبور به انجام یا تن دادن به برخی رفتارها کرد ولی از این طریق نه عقیده آنان مطابق ارزشهای رسمی میشود، سهل است که مخالفتر هم میشوند و نه حتی جامعه بهتری ساخته خواهد شد. بهطور قطع نتیجه حاصل از توسل به چنین سیاستهایی خلاف اهداف اولیه خواهد بود.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901574